در حین تلاش برای نجات یک گربه، رزمی کار ریو ساکازاکی و بهترین دوست پلی بویش رابرت گارسیا به طور تصادفی وارد آپارتمان یک دزد جواهرات می شوند. لحظاتی پس از ورود شاهد کشته شدن سارق توسط گروهی از اراذل و اوباش هستند. با وجود مبارزه برای فرار و فرار، وقتی ریو و رابرت متوجه میشوند که اراذل و اوباش برای آقای بیگ، بزرگترین رئیس جنایت در شهر جنوبی کار میکنند، اوضاع بدتر میشود.
آقای بیگ نه تنها معتقد است که این دو الماس گرانبها Eye of Sirius را دزدیده اند، بلکه یوری خواهر کوچکتر ریو را نیز ربوده و او را گروگان گرفته است. بدون الماس و هیچ گزینه ای، ریو و رابرت باید در کنار مردان آقای بزرگ بجنگند و یوری را قبل از اینکه خیلی دیر شود نجات دهند.