هاتسونه جیما زمانی به خاطر درختان گیلاسش معروف بود که مهم نیست در چه فصلی از سال شکوفا می شدند. دو سال پیش درختان گیلاس جزیره این توانایی را از دست دادند و همگی به درختان گیلاس معمولی تبدیل شدند که فقط در بهار شکوفا می شوند. جونیچی آساکورا اکنون فارغ التحصیل ارشد آکادمی کازامی است و دوستان صمیمی زیادی، چه قدیمی و چه جدید، او را احاطه کرده اند. در یک روز طوفانی تابستانی، یک دختر جوان مرموز به نام آیسیا به درب جونیچی می رسد. او به دنبال مادربزرگ ساکورا برای مطالعه جادو می گردد و در نهایت امیدوار است که برای همه خوشبختی بیاورد. وقتی متوجه میشود که مادربزرگ یوشینو مدتها پیش از دنیا رفته است، با خوشحالی تصور میکند (به لطف اشتباه او در قضاوت) که جونیچی میتواند به او آموزش دهد. حتی با وجود اینکه او سرانجام میفهمد که تنها جادویی که او قادر به انجام آن است، ساختن شیرینیهای ژاپنی است، آیسیا به جستجوی جادو در Hatsune-Jima ادامه می دهد. در میان هرج و مرج جستجوی او، آکادمی کاظمی کادر پزشکی جدیدی را استخدام می کند.