در روز جشنواره تاناباتا، شیدو ایتسوکا با کورومی توکیساکی وهمآور ملاقات میکند که از او میخواهد برای قرار ملاقات بگذاریم. شیدو با وجود عصبی بودن این پیشنهاد را می پذیرد. این دو وقت خود را صرف بازدید از یک افلاک نما، خرید غذا در جشنواره و امتحان یک مراسم عروسی ساختگی می کنند. در همین حال، دوستان شیرو - توکا یاتوگامی، یوشینو و کوتوری ایتسوکا - به دنبال او هستند و در عین حال از جشنواره لذت می برند.
همانطور که شیدو روز را با کورومی سپری می کند، متوجه جنبه نرم غیرمنتظره او می شود. او می داند که کورومی را بدنام "بدترین روح" می نامند، اما دختری که در مقابل او ایستاده روحی مهربان است. با این حال، با نزدیک شدن به پایان روز، شیرو در نهایت شروع به درک حقیقت پشت همه چیز می کند.