نوبیتا دلتنگ مادربزرگش می شود که چند سال پیش مرده است، بنابراین دورائمون نوبیتا را به گذشته می برد تا یک بار دیگر مادربزرگش را ببیند. اما آنها با بسیاری از چیزها مانند خود جوانتر نوبیتا و دوستانش، و مادر نوبیتا جوان که نوبیتا یا دورامون را نمی شناسد، روبرو می شوند.