تابستان دوست داشتنی دیگری برای ایلیاسویل فون اینتسبرن می گذرد. او با استراحت از وظایف دختر جادویی خود، پس از جمع آوری کارت های کلاس با بهترین دوستش میو ادلفلت، از تعطیلات خود لذت می برد.
با این حال، زمانی که او و میو در حالی که با دوستانش بیرون بودند، توسط رین توساکا و لوویاژلیتا ادلفلت ربوده می شوند، استراحت او ناگهان به پایان می رسد. دختران جادویی میآموزند که کارشان به پایان نرسیده است، زیرا برج ساعت به آنها اطلاع میدهد که مانای خارج از کنترل که تصور میشود مهر و موم شده است همچنان در سراسر شهر فویوکی پراکنده میشود. پس از رفتن به نقطه مبدا مانای خارج از کنترل، ایلیا و مییو وظیفه حل این ناهنجاری را دارند.
اما پس از طلسم آنها، ایلیاسویل متوجه می شود که او به دو نفر تقسیم شده است! در حالی که این شکل مرموز جدید در حال پرتاب میشود، او فقط میتواند از خود بپرسد: از وجود داپلگانگر او که در شهر بیخبر میدوید چه میآید؟