چیزورو یوکیمورا جوان که به شکل یک پسر مبدل شده، خانه آرام خود را ترک میکند و به دنبال پدر گمشدهاش - پزشکی به نام کودو - به کیوتو میرود. او به زودی متوجه میشود که پایتخت ناآرام مکانی خطرناک برای حضور در آن است زیرا در خیابانها در کمین یک جفت رونین قرار میگیرد. در کمال وحشت او، رونین ها درست جلوی چشمان او توسط سامورایی های مو سفید و چشم قرمز کشته می شوند، اما به سرعت توسط سه مرد از شینسنگومی - یک نیروی پلیس ویژه که به شوگان خدمت می کنند - از بین می روند.
پس از این حادثه، چیزورو متوجه می شود که توسط شینسنگومی برای بازجویی بیشتر بازداشت شده است. رئیس پس از اطلاع از اینکه پدر گمشده او نیز همان مردی است که در جستجوی او هستند، به او اجازه می دهد تا زمانی که آنها به دنبال محل اختفای او هستند، تحت مراقبت آنها بماند. چیزورو در حالی که به عنوان دستیار فرمانده دوم توشیزو هیجیکاتا کار می کرد، به آرامی متوجه می شود که چقدر محیط سیاسی دردسرساز کیوتو و سامورایی مو سفید ظاهر شیطانی با او مرتبط هستند.