برای سلول های منظم بدن انسان، زندگی شامل کارهای تکراری بی شماری است. آنها هر روز را صرف چند برابر شدن می کنند و زمان کمی برای فعالیت های دیگر باقی می گذارند. اما یک روز، این یکنواختی ناگهان توسط سلولی با کلاهی عجیب و غریب قطع می شود. سلول دیگری به نام ایپان سایبو که از زحمت بی پایان خسته شده است، تصمیم می گیرد برای یک روز شوخی، شوخی و شیطنت به این غریبه عجیب و غریب بپیوندد.