کیکی یک جادوگر 17 ساله دبیرستانی است که در یوکوهاما زندگی می کند. در آن شهر، او با گربه سیاه خود جیجی در آرامش زندگی می کند. او احساسات ضعیفی نسبت به دوست دوران کودکی خود تامبو دارد که در همان مدرسه او تحصیل می کند. یک روز، به طور تصادفی، او می بیند که تومبو توسط یک جونیور اعتراف می کند و احساس می کند که در قلبش گیر می کند. آیا کیکی میتواند احساسات خود را ارائه دهد؟