خلاصه انیمه Jiu Yang Wushen
یی یونفی در زندگی قبلی خود، فردی بااستعداد بود، اما رگهای رزمیاش ناگهان بسته شد و نتوانست هنرهای رزمی را تمرین کند. خانوادهاش او را مسخره میکردند، نامزدش به او خیانت میکرد و خانوادههای مختلف او را محاصره کرده بودند. یی یونفی جوان توسط دوستانش رها شد، مورد آزار و اذیت قرار گرفت، معشوقش او را به طرز غمانگیزی ترک کرد و پدرش به طرز غمانگیزی در نبرد درگذشت.
خوشبختانه، ارباب حقیقی مقدس بنفش که از کنار یونفی عبور میکرد، او را به عنوان شاگرد خود پذیرفت. یی یونتیان بزرگ شد و جوانترین امپراتور تاریخ شد، اما هنگام عبور از فاجعه مورد حمله قرار گرفت. او زمانی دوباره متولد شد که تمام رگهای رزمیاش از بین رفته بود، اما در عین حال جوانی پرشوری بود. یی یونفی، نسلی از امپراتور، با ملاقات دوباره با اقوام، دوستان و معشوقان قدیمیاش، و روبرو شدن با همه چیزهای آشنا، تصمیم گرفت از نو شروع کند.
هنوز اثری از روح امپراتور در بدنش وجود دارد، به طوری که خاطره زندگی قبلی میتواند دست نخورده حفظ شود. در درون، اختلاف بر سر شهرت و مقام و در بیرون، مسئولیت آبرو و ننگ رگهای خانوادگی وجود دارد. غرور امپراتوری جمع میشود، چهار فرقه اصلی هر کدام برای قدرت خود تلاش میکنند و قهرمانان قاره تیانشوان با هم قیام میکنند.
یی یونفی با قوانینی که در این دنیا به قویها احترام گذاشته میشود، آشناست. با کمک خاطره هزار ساله امپراتور بهشت، هنرهای رزمی یی یونفی به طرز شگفتانگیزی پیشرفت کرد و او به رشد خود در دنیای هنرهای رزمی ادامه داد و خانواده و استادش را به سرعت رشد داد. مدت کوتاهی پس از تثبیت، مهاجمان خارجی آمدند و حمله کردند. یی یونفی مردم را به مقاومت و دفاع از میهن خود برای همیشه هدایت کرد.
یی یونفی برای دنبال کردن سطح بالاتری از هنرهای رزمی، زادگاه خود را ترک کرد و سفر جدیدی را آغاز کرد و سرانجام به نسلی از امپراتور بهشت تبدیل شد. با تجربه توهینها و آزار و اذیتهای فراوان، این زندگی باید زندگی کشتن خدایان و بوداها و سوار شدن بر اسب با شمشیر و زندگی مطابق با جوانان باشد.