هازومو پسر خجالتی بود که از باغبانی، جمع آوری گیاهان و پیاده روی طولانی در کوه لذت می برد. یک روز او بالاخره شجاعت پیدا کرد و به یاسونا عشقش را اعتراف کرد، اما او او را رد کرد.
او افسرده به سمت کوه کاشیمایاما، جایی که اولین بار با هم ملاقات کردند، رفت تا در احساسات خود تجدید نظر کند. او پس از گم شدن، آرزوی یک ستاره در حال تیراندازی را داشت و سرنوشت عجیبی دریافت کرد.
حالا او یک زن است، و او با سر به زندگی اجتماعی و روابط بازمی گردد تا متوجه شود که کل چشم انداز تغییر کرده است!