هاروکا سوزومیا پس از سه سال کما به دلیل تصادف، سرانجام بیمارستان عمومی کیاکی را ترک می کند. زن جوان به لطف خانواده دوست داشتنی و دوست پسر دلسوزش تاکایوکی نارومی آرام با دنیای بیرون عادت می کند - که از دوست دختری که در بستری شدن هاروکا بیمارستان ساخته شده بود جدا شد تا به دنبال عشق سابقش برود.
با این حال، هاروکا از ترس اینکه سربار تاکایوکی باشد، به او پیشنهاد جدایی می دهد و سپس او را در قطاری که در حال حرکت است رها می کند. هاروکا مصمم تر از همیشه برای شروع حرفه ای در نوشتن کتاب تصویری، خود را وقف مطالعه برای آزمون پذیرش دانشگاه می کند. در همان زمان، تاکایاکی سعی می کند علیرغم رکود اقتصادی پایدار، شغلی پایدار پیدا کند. اگرچه آنها اهداف به ظاهر متفاوتی را دنبال می کنند، آیا تاکایوکی و هاروکا در نهایت می توانند دوباره متحد شوند؟