مدت ها پیش، هاروکا هوشینوگاوا با پدربزرگش در حالی که از او هدیه ای دریافت می کرد، با درخت شکوفه های گیلاس شهر، آرزویی کرد: روبان شکوفه های گیلاس. همانطور که او بزرگ شد، او هدیه ای را که هنگام شروع کلاس پنجم در مدرسه به او داده شد، ارزشمند می دانست. یک روز، پدربزرگش که متوجه شد درخت شکوفه های گیلاس در حال پژمرده شدن است، تصمیم گرفت مغازه را ترک کند تا دنیا را کشف کند و به هاروکا اجازه دهد در غیاب او از فروشگاه مراقبت کند. روز بعد هنگام خواب، روبان با ارزش او یک تخم مرغ عجیب جوانه زد و یک کوکوتاما را نشان داد، خدایی که از شیئی متولد شده است که با عشق و مراقبت مورد توجه قرار گرفته است. هاروکا از خواب بیدار شد و به طور تصادفی کوکوتاما را روی میز دید و به سمت تخم مرغ مخفی خود عقب نشینی کرد. همانطور که هاروکا آن را برداشت، به یک کلید مرموز تبدیل شد. کوکوتاما با چند سوال خود را به عنوان روبان معرفی کرد. و هاروکا در مورد وجود همنوعان خود و اسرار پشت کلید عجیبی که در اختیار داشت مطلع شد. ریبون متوجه شد که کلید در واقع کلید عجایب است و هاروکا توسط آن به عنوان پیمانکار افسانه ای کوکوتاما انتخاب شده است. اکنون، هر دوی آنها سعی می کنند مغازه را اداره کنند و با دوستان جدید کوکوتاما ملاقات کنند، در حالی که اسرار و قدرت های پشت کلید عجایب را کشف می کنند.