اریکا شینوهارا برای جلب احترام دوستان جدیدش، در مورد سوء استفاده های عاشقانه خود دروغ می گوید. بنابراین وقتی از "دوست پسر" او عکس می خواهند، او با عجله از یک غریبه خوش تیپ عکس می گیرد که دوستانش او را به عنوان کیویا ساتا محبوب و مهربان می شناسند.
اریکا که در شبکه دروغهای خودش گرفتار شده و به شدت تلاش میکند از تحقیر جلوگیری کند، وضعیت مخمصهاش را برای کیویا توضیح میدهد، به این امید که او تظاهر به دوست پسر او کند. اما کیویا آن فرشته ای نیست که به نظر می رسد: او در واقع یک سادیست بداخلاق است که اریکا را مجبور می کند در ازای مخفی نگه داشتن او، "سگ" او شود.
اریکا با ناباوری معامله او را می پذیرد، به زودی اجمالی از کیویای واقعی را در زیر لایه های متعدد شخصیت بیرونی خود می بیند. از آنجایی که او می بیند که عاشق او شده است، نمی تواند از خود سوال کند که آیا او هرگز چنین احساسی در مورد او خواهد داشت یا خیر. آیا کیویا بالاخره از اریکا زنی صادق خواهد ساخت یا قرار است برای همیشه یک "دختر گرگ" باشد؟