یوتا سگاوا به تازگی سال اول دانشگاه خود را آغاز کرده است. یک روز، خواهرش یوری، که او را پس از مرگ پدر و مادرشان بزرگ کرد، از او میخواهد که از دخترانش هینا، سورا و میو مراقبت کند، در حالی که او و شوهرش برای یک سفر کاری به خارج از کشور میروند. یوتا با اکراه می پذیرد، اما زمانی که هواپیمای آنها ناپدید می شود و همه مسافران گمان می کنند که همه مسافران مرده اند، تراژدی اتفاق می افتد. یوتا در تلاشی برای جلوگیری از جدایی سه دختر، به مقابله با خانواده آنها می پردازد و آنها را می پذیرد، همانطور که خواهرش او را در حالی که هیچ کس دیگری نداشت، به خانه برد.
اکنون این چهار نفر در موقعیتی جدید و عجیب قرار میگیرند: یوتا باید یاد بگیرد که چگونه بین مسئولیتهای جدید خود تعادل برقرار کند - به عنوان جدیدترین عضو انجمن تحقیقات رصد خیابان، باشگاهی برای تماشاگران، و همچنین به عنوان یک شخصیت پدری - در حالی که سورا، میو و حنا با از دست دادن پدر و مادر خود کنار می آیند.