همه چیز در اقامتگاه تندو خوب است که از هیچ کجا، یک دختر چینی به نام لیچی ظاهر می شود و به دنبال انتقام از هاپوسای به خاطر وعده شکسته شده از بدو تولدش است. وقتی کایرین و هفت خدای خوش شانس ظاهر می شوند و آکان را می ربایند تا به عنوان همسرش انتخاب شوند، اوضاع بدتر می شود. رانما و باند باید به نکونرون چین سفر کنند و آکان را از ازدواج با کرین نجات دهند.