ماتسوواکامارو جوان در کودکی پدرش را از دست می دهد. بدتر از همه، مادر محبوبش کیکو در 8 سالگی از دنیا می رود. ماتسوواکامارو در حالی که با مرگ خود روبرو می شود، متحیر است که مردم هنگام مرگ به کجا می روند. او تعجب می کند که اگر چرخه ای از بهشت، جهنم و تولد دوباره وجود داشته باشد، آیا راهی برای فرار از این حلقه عذاب آور وجود دارد؟ با در نظر گرفتن این عزم بزرگ برای کشف دانش، تنها در 9 سالگی، به یک صومعه بودایی در کوه هیئی می پیوندد و نام خود را به Shinran تغییر می دهد. این داستان مردی است که روزی درها را به روی فرقه بودایی جودو شینشو باز می کند.