یک روز یک پسر بومی آمریکایی به نام لان با دو خرس کوچک در پای سیرا نوادا ملاقات می کند، جایی که با پدرش زندگی می کند.
لان خرس برادر را «جکی» و خرس خواهر را «جیل» میگذارد. همانطور که لان با این دو خرس بازی می کند، آنها دوستان خوبی می شوند. با این حال شادی آنها برای مدت طولانی دوام نمی آورد. پدر لان به طور تصادفی مادر دو خرس کوچک را با شلیک گلوله می کشد. لن که برای آنها متاسف است، تصمیم می گیرد جکی و جیل را به خانه بازگرداند تا با او زندگی کنند.