لو گوانگ همه چیزش را از دست میدهد وقتی مردی مرموز به استودیوی عکاسی که او و دوست صمیمیاش چنگ شیائوشی اجاره کردهاند، هجوم میآورد. این مرد که برای مجازات اعضای استودیو به خاطر بازی با زمان آمده است، هم چیائو لینگ و هم چنگ شیائوشی را با خونسردی به قتل میرساند. با این حال، لو گوانگ قدرت دوستش برای بازگشت به گذشته را به ارث میبرد و تصمیم میگیرد همه را از سرنوشت شومشان نجات دهد.
اکنون در گذشته، لو گوانگ به بریدون سفر میکند تا به چنگ شیائوشی در بررسی محل اختفای پدرش کمک کند. با این حال، او مجموعهای از اختلافات کوچک و عجیب را کشف میکند که باعث میشود اوضاع به سمت عدم قطعیت کامل پیش برود. لو گوانگ که ناگهان دیگر نمیتواند به توانایی خود در پیشبینی آینده تکیه کند، باید استراتژی جدیدی برای خنثی کردن نقشههای مردی که همه چیز را از او گرفته است، ابداع کند.