دانش آموز دبیرستانی واکانا گوجو روزهای خود را صرف تکمیل هنر ساخت عروسک های حنا می کند، به این امید که سرانجام به سطح تخصص پدربزرگش برسد. گوجو در حالی که همنوجوانهایش به فرهنگ پاپ مشغول هستند، خوشبختی را در دوختن لباس عروسکهایش مییابد. با این وجود، او تمام تلاش خود را می کند تا سرگرمی منحصر به فرد خود را مخفی نگه دارد، زیرا معتقد است در صورت فاش شدن آن مورد تمسخر قرار می گیرد.
مارین کیتاگاوا، دختری فوقالعاده زیبا که اعتماد به نفس و متانت او کاملاً در تضاد با نرمی گوجو است، وارد شوید. اگر گوجوی بی دوست با افرادی مانند کیتاگاوا که همیشه توسط همسالانش احاطه شده است، با عقل سلیم مخالفت کند. با این حال، چیزی غیرقابل تصور زمانی اتفاق میافتد که کیتاگاوا به مهارت گوجو با چرخ خیاطی پی میبرد و به او در مورد سرگرمی خودش اعتراف میکند: کازپلی. از آنجا که مهارت های خیاطی او قابل ترحم است، تصمیم می گیرد از او کمک بگیرد.
از آنجایی که گوجو و کیتاگاوا با یکدیگر در لباسهای کاسکوپی پس از دیگری کار میکنند، نمیتوانند از نزدیک شدنشان کمکی نکنند - حتی اگر زندگیشان دنیاها از هم جدا باشد.