Taabou در گشت فضایی خود است. او به سیاره ای بیگانه می رسد و با برادران اسکورپیو درگیر می شود. خوشبختانه او توسط پویو، یک بیگانه دیگر نجات یافته است. پویو سعی می کند از گیاه قبلی در برابر آنها محافظت کند و Taabou تصمیم می گیرد کمک کند. آنها سیاره را ترک میکنند و به سمت یک سیاهچاله تا کرمچاله به سیارهای آبی با قصری شبیه به داستان عامیانه اوراشیما تارو میروند. خدای اژدها از Taabou و Poyo می خواهد که یک شاهزاده خانم را نجات دهند و بنابراین آنها از سیاره بعدی پرواز می کنند.