درباره Agol Dena Ofa
او سرباز مزدور رینکا شد تا برای درمان نابینایی دخترش پولی به دست آورد. او صمیمانه دخترش را دوست دارد و ناراحت است که کارش مانع از آن می شود که هر چقدر که می خواهند با هم وقت بگذارند. توسط راشف به او دستور داده شد که بیداری را جستجو کند. نوریکو در حالی که سعی می کرد از شر اشرار فرار کند، به طور تصادفی روی آگول افتاد، پس از اینکه او سعی کرد با پریدن از روی پل فرار کند (او و جینا زیر پل بودند).