درباره Akira Okudaira
آکیرا خوشبین و حامی است، همیشه به کسانی که به او نیاز دارند دلداری می دهد و به دنبال راه هایی برای حل مشکلات دیگران است، با وجود اینکه می داند بهتر است درگیر نشوید. او به راحتی خجالت می کشد، اما خجالتی یا محجوب نیست، اغلب در برابر موقعیت ها موضع تهاجمی تری اتخاذ می کند. او از دیدن افراد آسیب دیده متنفر است و به شیوه های کوچک خود سعی می کند از ناراحتی احتمالی دیگران جلوگیری کند و از آن جلوگیری کند.
او در اولین روز دبیرستان، فومی را از دست یک منحرف در قطار به مدرسه نجات می دهد. او کمی با دختر قد بلند قدم می زند و او را ظریف و ملایم می بیند و به این فکر می کند که آیا دوباره او را خواهد دید یا خیر. او بعداً وقتی معلوم می شود دختری که نجات داده کسی جز دوست دوران کودکی او نبوده، ابراز شوکه می کند. مادر او و مادر فومی دوستان خوبی هستند، و بنابراین پس از دیدار Manjoume Yoshie از Okudaira Shouko، رابطه آنها دوباره احیا می شود و فومی را با او همراه می کند.
آکیرا که بزرگ شد، از فومی بلندتر بود، بنابراین در کودکی نقش محافظ و ناجی خود را بازی می کرد (اما همانطور که آه چان می گوید، فومی بلندتر شده است اما هنوز به کسی نیاز دارد که از او مراقبت کند). او دیده می شود که هر زمان که فومی به او نیاز داشت از دیگران و خودش غافل می شود.
آکیرا به آکادمی دخترانه فوجیگایا می رود که یک مدرسه نخبگان آسانسور است (یعنی برای قبولی در دبیرستان امتحان ورودی داده بود). او علیرغم شخصیت شاد و بازش، خود را در میان دانشآموزان قدیمی که در مدارس ابتدایی و راهنمایی آکادمی نیز تحصیل کرده بودند، کمی بیگانه میبیند. این احساس به زودی با ملاقات با ایکومی کیوکو که اولین دوست او در فوجیگایا می شود، از بین می رود. کیوکو در نهایت نزدیک ترین دوست او در مدرسه می شود.
آکیرا به عنوان دست اندرکار صحنه به باشگاه معتبر و مشهور درام می پیوندد. در سال دوم دبیرستان، او در تولید مدرسه The Deer Cry Pavillion ایفای نقش می کند.
با وجود ظاهر و رفتار کودکانه، آکیرا درک و پذیرش عمیقی از مردم دارد. او در مورد احساسات مردم بسیار زیرک است، بدون اینکه مستقیماً به او گفته شود، چیزهایی را در مورد آنها کشف می کند. این به وضوح زمانی نشان داده می شود که او متوجه می شود که کیوکو ممکن است علایق عاشقانه ای در دختران دیگر داشته باشد، و زمانی که فومی از کمد بیرون می آید به سمت او. او حتی تا آنجا پیش می رود که یاسوکو را به خاطر آسیب رساندن به فومی سرزنش می کند. وقتی متوجه می شود که برآمدگی های زندگی عاشقانه فومی چیزهایی هستند که او نمی تواند از فومی محافظت کند، کاملاً احساس درماندگی و افسردگی می کند.
او یک برادر مزاحم و بیش از حد محافظ به نام شینوبو دارد که سعی میکند خود را وارد تمام جنبههای زندگی اجتماعی او کند، از جمله اینکه او را صبحها به مدرسه رها میکند و با او به میکسر میرود تا پسرها را دور نگه دارد.
آکیرا علیرغم توجه به علایق ساوانوی کو (پسر عموی کیوکو) و دعوت شدن به قرارهای گروهی، می گوید که کاملاً برای قرار ملاقات آماده نیست و ادعا می کند که واقعاً نمی داند عشق رمانتیک چیست یا چه چیزی قرار است احساس کند یا انجام دهد. به روابط می رسد. او در تعجب است که آیا او نابالغ است و نیاز به بزرگ شدن دارد، اما زندگی عاشقانه خود تا حد زیادی برای او بی اهمیت به نظر می رسد. به نظر می رسد بیشتر نگرانی های او در مورد دوستانش و کمک به آنها در مواقعی است که به او نیاز دارند.