درباره Akiyuki Takehara
او که یک دبیرستان معمولی با طبیعتی کاریزماتیک و مفید است، با مادرش زندگی می کند که به دلیل مشکلات ازدواج از پدرش جدا شده است. به دلیل این جدایی، انتظار می رود آکیوکی هر روز صبح یک ناهار آماده را برای پدرش ببرد و همچنین رابطه این دو را به آرامی حفظ کند. او دو دوست نزدیک به نام های هارو و فوروئیچی دارد. یک روز او دیر از خواب بیدار می شود و با عجله ناهار پدرش را تحویل می دهد که در نهایت به سختی می تواند به اتوبوس مدرسه برسد. او متوجه یک دختر مو سفید (نازونا) در پشت خط می شود و فاقد بازوبند مورد نیاز برای سوار شدن به اتوبوس است، بنابراین اجباراً آن را به او می دهد. وقتی به مدرسه میرسند، نازونا دستگاهی را فشار میدهد و اتوبوس نیمهپر را منفجر میکند و در نتیجه انفجارهای آبی کورکنندهای رخ میدهد که وسیله نقلیه را میشکند و دانشآموزان دیگر را روی زمین میاندازد. در نور انفجار، نور عجیبی از ویرانی بلند می شود و در بازوی آکییوکی پراکنده می شود و جسم آبی عجیب و غریب مانند جواهر تولید می کند، اما با توجه به زخمی شدن نازونا در اتوبوس، آکیوکی فراموش می شود. او به کمک او می شتابد و او را به فاش می کند که او بمب گذار بوده است. سپس پیشانی آکیوکی را فشار میدهد که جسمی شبیه به جواهر قرمز رنگ میشود و او بیهوش میشود. سپس بازوی آکیوکی دگرگون می شود و بدن او را در مایع سفید عجیبی می پوشاند و او را به موجودی سفید به نام Xam'd تبدیل می کند. پیشانی، که جسمی شبیه به جواهر قرمز رنگ می شود، و او غش می کند. سپس بازوی آکیوکی دگرگون می شود و بدن او را در مایع سفید عجیبی می پوشاند و او را به موجودی سفید به نام Xam'd تبدیل می کند. پیشانی، که جسمی شبیه به جواهر قرمز رنگ می شود، و او غش می کند. سپس بازوی آکیوکی دگرگون می شود و بدن او را در مایع سفید عجیبی می پوشاند و او را به موجودی سفید به نام Xam'd تبدیل می کند.