درباره Ancient Rome
حاکم زمانی بزرگ مدیترانه و همچنین پدربزرگ ایتالیا و رومانو. چشمان او قهوه ای است (اما در آثار هنری قبلی به صورت سبز به تصویر کشیده شده بود) و موهایش قهوه ای تیره با دو آهو مجعد در دو طرف سرش بیرون زده است، شبیه به نوه هایش. او پوست برنزه دارد، اما در اقتباس انیمه، پوست او به رنگ روشن تبدیل شد.
در پروفایل رسمی او گفته شده بود که او نوه های "احمق" زیادی دارد، به این معنی که نوه هایش در ادامه راه او به طرز بدی شکست خوردند. در این زمان، ایتالیا و رومانو تنها دو نفری بودند که فامیل بودن او تایید شد، اما برخی گمان میکنند که اسپانیا، فرانسه و دیگران نیز ممکن است با هم مرتبط باشند. روم باستان ایتالیا را بزرگ کرد و او را نوه "مورد علاقه" خود خواند. این دو رابطه بسیار نزدیک داشتند و زمانی که روم باستان در نهایت درگذشت، ایتالیا ویران شد و به دلیل اتفاقاتی که برای پدربزرگش رخ داد، از تبدیل شدن به امپراتوری روم جدید خودداری کرد. در سرتاسر سریال، ایتالیا از روم باستان با عنوان «پدربزرگ روم» (Rome-ojiichan) یاد میکند و به او بسیار احترام میگذارد. اگرچه او به پدربزرگش موفق نبود، اما ایتالیا توانست استعدادهای طبیعی او را برای تجارت و هنر، به علاوه جذابیت و کاریزمای او به ارث ببرد.
پدربزرگ رم از آنجایی که مشغول بزرگ کردن ایتالیا بود، از رومانو دورتر ماند. این باعث شد رومانو احساس حقارت کند و تحت الشعاع برادر کوچکترش قرار بگیرد. او همچنین به خاطر اینکه نه تنها محبت پدربزرگشان را از او گرفته بود، بلکه به این دلیل که ایتالیا استعدادهای او را به ارث برده بود و به این دلیل که رومانو ادعا می کند که ایتالیا از نظر ظاهری بیشتر شبیه پدربزرگ روم است، بسیار حسادت کرد تا او. با وجود این، نشان داده شد که پدربزرگ روم هر دو را به یک اندازه دوست دارد و از آنها مراقبت می کند، و همانطور که در مانگا نشان داده شده است، او زمانی را صرف بازدید از رومانو از بهشت کرد، همانطور که با ایتالیا انجام داد.
دوست نزدیک و نگهبان او ژرمنیا، پدربزرگ امپراتوری مقدس روم بود. در نهایت، اگرچه زمانی جدایی ناپذیر بودند، اما این دو با هم دشمن شدند. تمام حقیقت پشت همه چیزهایی که در این دوره از تاریخ ثبت شد نامشخص است، اما مشخص است که آلمانیا کسی بود که آخرین ضربه را به پدربزرگ رم وارد کرد.
او به عنوان مردی قوی، خوش تیپ و سرزنده به تصویر کشیده شده است که عشق زیادی در اطرافش پخش می کرد، به طوری که همزمان عاشق مادران مصری و یونانی شد. در تصاویر اصلی مانگا، او به عنوان یک مرد مسن با سبیل های کوچک ترسیم شده بود، اما ظاهر او بعداً به مردی بسیار جوان تر و نجیب تر تغییر کرد. سرگرمی های او شامل نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و هر شکل دیگری از هنر بود. او عاشق غذاهای خوشمزه، زنان زیبا و سکس بود. ذکر شد که هر گاه مردی قوی را می دید، از هیجان بسیار غرق می شد.