درباره Antonio
نوه کنراد که در ابتدای سریال به عنوان پسری جوان معرفی شد. او در نقشهای قهرمانانه گردباد سرخ بهعنوان دستیار و یاور شرکت میکند و در تئاتر ویلیام کار میکند. او یکی از معدود افرادی است که با ژولیت زندگی می کند و تا زمانی که در روز تولد 16 سالگی به او فاش شود، هویت یا جنسیت او را نمی دانست. زرادخانه انتخابی او حول حیله هایی از جمله بمب های مختلف و ترقه می چرخد. پس از تشکیل گروه جدید کاپولت، آنتونیو به عنوان جاسوس کار می کند و به کوریو و فرانسیسکو کمک می کند تا ژولیت را هنگامی که توسط مونتاگ دستگیر می شود، نجات دهند. او عاشق ریگان است. در پایان سریال، او به عنوان یک بزرگسال جوان نشان داده می شود، با اطمینان از اینکه ژولیت می خواهد همه خوشحال باشند.