درباره Arthur Milligan
آرتور تنها پسر خانم میلیگان است که فلج و روی ویلچر است. او ابتدا نسبت به رمی سرد بود، اما بعداً با او دوست شد. آرتور معتقد بود که همه فقط نگران سلامتی او هستند و او برای آنها سربار است. زمانی که رمی سعی کرد او را از افتادن در رودخانه نجات دهد، به او گفت که شاید مردن او بهتر از زنده بودن باشد. با این حال، رمی به آرتور فهماند که اگر او بمیرد، مادرش نیز خواهد مرد زیرا او دیگر کسی را نخواهد داشت که از او مراقبت کند. پس از شنیدن این سخنان به خود پر جنب و جوش خود بازگشت. آرتور از طریق مادرش متوجه شد که رمی خواهر بزرگترش که مدت هاست گم شده است.