درباره Ash
نام دو مرد تقریباً یکسان با پیوندهای صمیمی با پاملا: یکی معلم و معشوق سابق او و دیگری مرد جوان مرموزی که ناگهان در آستان پاملا ظاهر می شود. آش اصلی در مقایسه با صمیمی ترین دوستش، جدی و جنگ طلب، هرچند وظیفه شناس، گوشه گیر مهربانی بود. او پاملا را پس از اعدام مادرش کشف کرد و او را بزرگ کرد و در نهایت در برابر تردیدهای آلکتو عاشق او شد. با مرگ اش و انتقال جاودانگی اش با آخرین قطره خونش، وجود بت پرستی پاملا و اش به زودی از بین رفت. علیرغم عشقی که به پاملا داشت و علاقه واقعی اش به آلکتو، او واقعاً از زندگی متنفر بود و دیگر چیزی برای مردن نمی خواست.
به نظر می رسد آش امروزی هیچ خاطره ای از گذشته خود ندارد و با این حال به نظر می رسد بدترین نوع شرکت را به خود جذب می کند. علیرغم رفتار شیرین و تقریباً بیگناهش، او در واقع موجودی بیرحم و جامعهپرستان است که در شکنجه و اغوا کردن دیگران برای سرگرمی، مشکلی ندارد. او ظاهراً از دوران کودکی توسط فالگیر کنجکاو کورا بزرگ شده است، اگرچه او هیچ محبت واقعی به او نشان نمی دهد. او رابطهای پرآشوب مشابه با بلوس دارد و میتواند مرد دیگر را بدون عواقبی تهدید کند. در نهایت او توسط یک آلکتو گیج ربوده می شود و پس از یک تلاش نافرجام برای اغواگری، با صحبت از نام گذشته "خود" غش می کند. هنگامی که او بازگردانده می شود، یک بار دیگر پاملا و کورا را تحت الشعاع قرار می دهد و به افشاگری ویرانگر درباره گذشته و هدفش ختم می شود.