درباره Balzac Asimov
یک سرباز متکبر که جاسوس فرمانده نظامی ژنرال کولبرت (ژنرال گالت) بود که با بدخواهی به بلید و شوالیه های فضایی طعنه می زد. فریمن (جیمیسون) عمداً دادههای Tekkaman (Teknoman) را به او داد، به این معنی که شوالیههای فضایی به تمام کمکی که میتوانند دریافت کنند، نیاز خواهند داشت، که منجر به ایجاد لباسهای Sol-Tekkaman (تکنو لباسها) میشود، و بالزاک اولین خلبان آن بود. یکی او یک تیم ضربتی را بر روی حلقه فضایی رهبری کرد که فکر می کرد این پایگاه اصلی است. با این حال، اینطور نبود و به دامی افتاد که توسط ایول (سابر)، که برای نابودی گروه نظامی بالزاک قرار داشت، افتاد. بالزاک از قتل عام فرار کرد و به زمین بازگشت و در آنجا توسط زنی به نام راشل و برادر جوانش ریک نجات یافت. او برای چندین ماه با راشل و ریک ماند و سرانجام فهمید که مراقبت از مردم از او چه احساسی دارد. بلکه به دنبال انتقام مرگ مارلو، بهترین دوستش است. او در نهایت به شوالیههای فضایی کمک میکند و به تیمی که قبلاً بلید و نوآل (رینگو) داشتند، قدرت شلیک بیشتری میدهد. او و نوآل (رینگو) هنوز نسبت به یکدیگر رقابت نشان می دهند، اما برخلاف قبل، بدون احساس کینه نسبت به یکدیگر. در نزدیکی پایان، هم او و هم نوآل (رینگو) با شمشیر Tekkaman (Teknoman) روبرو می شوند. بالزاک از کت و شلوار نوآل (رینگو) برای استفاده از توپ مخصوص طراحی شده توسط فریمن (جیمیسون) برای نفی تک ست استفاده کرد. او موفق شد شمشیر را در نبرد بکشد، اما او در آخرین لحظه بالزاک را گرفت و او را با خود برد. با پایین آمدن آنها، بالزاک برای آخرین بار قبل از شلیک گلوله به سینه راشل به او فکر کرد. همانطور که هر دو به سمت زمین سقوط کردند، بالزاک در هنگام ورود به جو زمین می سوزد و شمشیر نیز همراه او می سوزد.