درباره Berthold Hawkeye
استاد برتولد هاوکی هم کیمیاگری بود که مربی روی موستانگ بود و هم پدر جدا شده رضا هاوکی.
هاوکی، کیمیاگر برجسته، قضایای پیچیده و پیچیده لازم را برای اعمال کیمیاگری شعله در قدرتمندترین و کارآمدترین سطح آن فرض کرد، اما از انتقال اسرار کیمیاگری شعله خود به شاگرد خود امتناع کرد و آنها را برای روی جوان و ساده لوح بسیار خطرناک تصور کرد. رضا پدرش را مردی ترسناک توصیف می کند که به طور کلی با او ارتباط نداشت و اصلاً نمی توانست با او ارتباط برقرار کند. استاد هاوکی از ترس از بین رفتن آثار زندگیاش و اینکه دانش کیمیاگری شعلهاش در صورت افتادن به دست اشتباه میتواند انجام دهد، از یادداشتبرداری به روش معمول خودداری کرد و در عوض، یک آرایه تبدیل بزرگ که حاوی اوج هنر و یافتههایش بود را خالکوبی کرد. در پشت دخترش، شاید بیشتر فشار می آورد - یا به عنوان نشانه ای از روابط متزلزل هاوکیزها.
به نظر می رسد که استاد هاوکی، به عنوان یک کیمیاگر مستقل، نسبت به ارتش ایالتی (مثل ایزومی کورتیس) تحقیر می کند، همانطور که با واکنش تند او به سربازگیری روی در طول جنگ داخلی ایشوال و همچنین ترجیح او برای زندگی در فلاکت با تمام وجود آشکار شد. نبوغ بیش از پیوستن به برنامه دولتی کیمیاگر.
هنگامی که روی به خانه معلمش بازگشت تا نظریه کیمیاگری شعله را به دست آورد تا به عنوان یک کیمیاگر دولتی ثبت نام کند (او در آن زمان فقط یک سرباز معمولی بود)، استاد هاوکی به او فاش کرد که دخترش صاحب این نظریه بود و تسلیم شد. بیماری، سرفه خونی در حالی که در آغوش روی مرد.