درباره Blue Beard
ریش آبی مردی به ظاهر خشن و ترسناک است. او با آمالی خواستگاری می کرد، اما او او را دوست نداشت. معلوم می شود که ریش آبی قبلا با چندین زن دیگر ازدواج کرده بود و همه آنها مرموز ناپدید شدند.
از طریق تصادفی عجیب، لودویگ تقریباً شبیه همسر اولش است. ریش آبی از این واقعیت که لودویگ یک پسر است غافل است و او را به قلعه خود می برد. در آنجا لودویگ متوجه می شود که ریش آبی قلابی است. ریش کمک کرد ریش آبی تبدیل به یک فرد دیگر شود زیرا بدون آن او یک فرد ضعیف بود که به راحتی گریه می کرد. لودویگ همچنین متوجه می شود که ریش آبی همه همسران قبلی خود را به قتل رسانده است. او کلید تمام اتاق های قلعه را به همسرانش داده بود، اما آنها را از رفتن به اتاق خاصی منع کرد. همسر اولش، آنی، از او اطاعت نکرد و به هر حال وارد اتاق شد و راز او را در مورد ریش کشف کرد. آنی احساس کرد که این ریش نیست که به طرز جادویی او را ضعیف کرده است، بلکه خودش است. او می خواست ریش بلو را به عنوان خودش بیرون بیاورد، اما بلو ریش احساس کرد که او عمدا می خواهد او را رسوا کند - بنابراین او را کشت.
ریش آبی پس از فهمیدن راز لودویگ تلاش کرد تا او را بکشد، اما در یک تصادف عجیب و غریب توسط یک رگ آب و هوایی به زمین زده می شود. با استفاده از آخرین نفس خود، از کشتن آنی پشیمان شد، زیرا او تنها زنی بود که تا به حال او را همانگونه که بود دوست داشته و پذیرفته بود.