درباره Cameran
برای نسخه بزرگتر کلیک کنید کامران در قسمت 017 (Model ha Usagi؟ Youma camera no nessa) یک دختر جوان تحت کنترل نفریت بود. ماموریت او این بود که انرژی عکاس برنده جایزه کیجین شینوکاوا را پس از رسیدن به اوج انرژی خود جمع آوری کند. نفریت تاج شیطانی خود را روی دوربین کیجین قرار داد و باعث شد که او در عکاسی از دختران جوان وسواس پیدا کند. اوساگی به همراه صدها دختر جوان دیگر برای عکاسی با کیجین انتخاب شد. به زودی مشخص شد که وقتی او عکس های دختران را گرفت، آنها ناپدید شدند و در میان عکس ها به دام افتادند. اوساگی به Sailor Moon تبدیل شد و با عکاس روبرو شد که همچنان سعی می کرد از او عکس بگیرد. او موفق شد دوربین او را با لگد به استخر نزدیک ببرد و کیجین را بیهوش کرد و باعث شد کامران بیرون بیاید. کامران سپس سعی کرد از ملوان مون عکس بگیرد، اما او توانست پرتوها را دور بزند. درست زمانی که یکی از پرتوها می خواست به Sailor Moon برخورد کند، لونا از جلوی دختر پرید و به جای آن مورد اصابت قرار گرفت و باعث شد که او در یک عکس گیر کند. کامران عکس های لونا و کیجین را به سمت Sailor Moon پرتاب کرد. کامران در نهایت از ملوان مون به گوشه ای حمایت کرد، اما ملوان مرکوری و ملوان مارس ناگهان به نظر رسیدند که نقشه های او را خنثی کردند. ملوان مرکوری از حمله Sabão Spray خود برای پر کردن هوا با حباب و مه استفاده کرد، در حالی که ملوان مریخ از حمله Akuryou Taisan برای پرتاب اودا به سمت یوما استفاده کرد. کامران توانست با منفجر کردن اوداها با پرتوهای عکاسی آنها را منحرف کند و حتی توانست به Sailor Mars و Mercury برخورد کند و باعث شد آنها نیز در عکسها گرفتار شوند. ماه ملوان در مقابل دیواری آینهای تکیه داده، و به یاد آورد که اگر دوربین کسی را بگیرد، فوراً به تصویر تبدیل می شود. وقتی دوربین بعدی سعی کرد از Sailor Moon عکس بگیرد، Sailor Moon در آخرین ثانیه از مسیر خارج شد و باعث شد که فلاش دوباره روی youma منعکس شود. Cameran بلافاصله شروع به ذوب شدن کرد و Sailor Moon از حمله Moon Tiara Action خود استفاده کرد تا او را برای همیشه نابود کند. همه کسانی که عکسشان گرفته شده دوباره ظاهر شدند.
کامران پوست اسطوخودوس و موهای آبی مواج داشت. یکی از ویژگی های ظاهری برجسته شانه های پهن و شاخ مانند او بود. او همچنین یک خط شرابی داشت که به صورت عمودی از روی چشم راستش می گذشت. دست راست او چشم سومی داشت که مانند دوربین عمل می کرد. او از این چشم سوم برای گرفتن عکس از افراد استفاده کرد و آنها را در عکس گرفتار کرد.