درباره Celestine
سلستین یک خدای بلندپایه در بهشت بود و در یکی از کرسی های شورای بهشت بود. او از زمانی که بلدندی یک دختر جوان بود، در بیشتر دوره های آموزشی او به عنوان مربی او خدمت کرد.
در نهایت، سلستین رنج بسیار زیادی را در بعد سوم دید. او میدانست که بلدندی سرانجام مأمور اداره امداد الهه خواهد شد و نمیخواست او را در معرض چنین دنیای بیرحمانهای قرار دهد. برنامه او این بود که زمان را روی زمین سریعتر جلو ببرد تا جهان پس از آسیب رساندن به خودش تکامل یابد.
در نهایت سلستین شکست خورد. او متوجه نشد که اگرچه این روش باعث پیری اشیا می شود، اما باعث بلوغ همه چیز نمی شود. بلدندی روی زمین خوشحال بود، زندگی می کرد، یاد می گرفت و دوست داشت. بعد از اینکه متوجه شد با آرامش رفت.