درباره Chabo
چابو پسر جوانی از روستای گوسا است.
او می خواست آرلونگ را بکشد تا انتقام مرگ پدرش را بگیرد. نامی به او پول داد و گفت برود. او بعداً به Usopp حمله کرد و فکر کرد که Usopp یک مرد ماهی است (به دلیل بینی بلند Usopp)، اما Nojiko او را متوقف کرد. پس از بازگشت به خانه نوجیکو، او به او گفت که زندگیاش را دور نریزد، سپس از او میپرسد که آیا او مادری دارد که او پاسخ میدهد "بله". سپس او را به سمت او فرستادند زیرا به احتمال زیاد نگران او بود.
بعداً ساکنان گوسا که زنده مانده بودند، تفنگداران دریایی را برای کمک فراخواندند، تفنگداران دریایی رسیدند و چابو به نوجیکو و روستاییان کوکویاشی خبر داد که چه اتفاقی افتاده است. تفنگداران دریایی با آرلونگ جنگیدند، اما همه چیز بیهوده است. پس از سقوط پارک آرلونگ، او تصمیم می گیرد انتقام گرفتن از پدرش را فراموش کند و با بقیه روستای کوکویاشی جشن بگیرد.