درباره Chisa
چیسا دختر کوچک تاباتا است که از سرطان رنج می برد و روی ویلچر بسته شده است. وضعیت او همان چیزی است که تاباتا را به ارتکاب جنایات خود واداشت. هنگامی که ری می خواهد تاباتا را بکشد، چیسا با شنیدن سروصدا وارد می شود. تاباتا به او میگوید که ری قهرمانی است که قبل از سوختن و تبدیل شدن به خاکستر، شیطانی را مانند خودش میکشد، اما چیسا پس از مرگ او پاسخ میدهد که برایش مهم نبود که پدرش شرور بود یا نه - او هنوز پدرش بود. ری با تشویق او به انتقام گرفتن از او به چیسا انگیزه می دهد تا زندگی کند. او آخرین بار دیده شد که توسط سربازان تحت هدایت نخست وزیر فوجیوارا برده می شود.