درباره Danny
دنی یک مامودوی نوجوان است که به سرعت با گش دوست می شود. آنها در حالی ملاقات می کنند که قرار است دنی در حال تماشای مجسمه ای باشد که بیش از 300 سال قدمت دارد، اما برای گرفتن دونات ماهی کمی بلند می شود. در حالی که رفته اند، گروهی مجسمه را از کتابخوان دنی می دزدند. گش به دنی کمک می کند و خواننده کتاب او باند را به اسکله قایق در شهر ردیابی می کند. گش اوماگون را می فرستد تا برود کیومارو را بیاورد تا گاش بتواند کمک کند.
کیومارو به موقع حاضر می شود و به دنی، گش و کتابخوان دنی کمک می کند. بعد از آن به نظر می رسید همه چیز به پایان رسیده است، گش و دنی آماده رفتن سوشی بودند. اما سپس رهبر باند از دست پلیس ها رها می شود و یک کامیون می دزدد. کامیون واژگون شده و تقریباً همه را خرد می کند. اما دنی موفق می شود آن را بگیرد و بلندش کند تا روی مجسمه نیفتد.
ناگهان گش در یک تصمیم لمسی گیر می کند و اجازه می دهد کامیون سقوط کند و دنی و کتابش را خرد کند. یا، از یکی از جادوهای خود برای نابود کردن کامیون استفاده کنید، که کتاب دنی را آتش می گیرد. در پایان گش از طلسم خود استفاده می کند و کامیون و کتاب دنی را نابود می کند. سپس دنی به دنیای مامودو بازگردانده می شود، نه غمگین، بلکه غرور می کند.