درباره Dhaos
او که اهل سیاره دریس خرلان بود، به آسلیا سفر کرد تا یک دانه مانا را بازیابی کند که می تواند دنیای خانه او را از تهی شدن مانا نجات دهد. با این حال، برای انجام این کار، او نیاز داشت که مقدار زیادی انرژی در داخل Yggdrasill شارژ کند و اینجا بود که همه چیز شروع به اشتباه کرد. مردم آسلیا دوران سختی را سپری میکردند که در آن سعی میکردند مقادیر زیادی مانا را برای ماشینآلات یا ماجیتک مهار کنند. این مانا را سریعتر از تولید Yggdrasill تخلیه می کرد و تقریباً به اندازه کافی برای دانه مانا دائوس باقی نمی ماند.
به همین دلیل، داوس تصمیم گرفت تا با احضار ارتشی از هیولاها، همه کسانی را که از magitech استفاده می کردند یا مطالعه می کردند، بکشد. با قدرت آنها به فرمان او، او به زودی در سراسر سرزمین ترسناک شد، در نهایت توسط شهر Midgards که پنج سرباز (شخصیت های اصلی بازی) را برای هجوم به قلعه او فرستاد، با چالش مواجه شد. او با آنها جنگید و احتمالاً اگر به خاطر مردمش به آینده فرار نمی کرد، پیروز می شد.
یک بار دیگر داوس شروع به ترساندن سیاره کرد، اما یک بار دیگر متوقف شد، این بار توسط گروهی از قهرمانان به رهبری آلن آلبان. آنها با استفاده از جادوی قدرتمند، او را در داخل یک مقبره زیرزمینی مهر و موم کردند.
با این حال، جادوگر هنوز آماده نبود که از دنیای خانه خود دست بکشد و بنابراین از تله پاتی برای تماس با یک شوالیه تشنه قدرت به نام مارس اودول استفاده کرد. دائوس در ازای آزادی خود به او قول قدرت زیادی داد و شوالیه او را باور کرد و قفل قبر را با دو آویز جادویی باز کرد... فقط پس از آزادی توسط دائوس کشته شد.
پنج سربازی که او را برای میدگالدها شکست داده بودند با استفاده از سفر در زمان او را به آینده دنبال کردند و بنابراین داوس مجبور شد یک بار دیگر به آینده فرار کند. با این حال، به محض ورود، او متوجه شد که تمام جهان علم Magitech را پذیرفته اند و بنابراین او احساس کرد که چاره ای جز کشتن همه ندارد...
متأسفانه برای او، سربازان از Midgards یک بار دیگر او را تعقیب کرده بودند، اما این بار آنها از شمشیر ابدی استفاده می کردند، تیغه ای بسیار قدرتمند که می توانست از استفاده از سفر در زمان جلوگیری کند. در حالی که جایی برای فرار باقی نمانده بود، دائوس با تمام توانش جنگید، از دنیای خود نیرو گرفت و حتی بدن خود را متحول کرد تا امنیت مردمش را تضمین کند. متأسفانه، همه اینها فایده ای نداشت و داوس در نهایت به دست کرس آلبان و شمشیر ابدی او کشته شد...
با این حال، در طول مبارزه نهایی، داوس انگیزه های خود را فاش کرده بود و به نظر می رسید سربازان آنها را عادلانه می دانستند. به همین دلیل، آنها از الهه مارتل خواستند که به آنها لطفی کند و دائوس را یک دانه مانا بسازد تا همراه با جسد مرده اش به دریس خرلان بفرستد...