درباره Dwight Greenhill
دوایت گرینهیل رئیس ستاد فرماندهی ناوگان فضایی، سپس فرمانده ستاد فرماندهی و در نهایت رئیس تحقیقات اتحاد ناوگان ستارهای سیارات آزاد بود. او پدر فردریکا گرین هیل بود. او که یک افسر بسیار محترم بود، یکی از معدود رهبران نظامی بود که استعداد یانگ ون لی را تشخیص داد.
پس از تهاجم ناموفق اتحاد به امپراتوری و تلفات در نبرد امریتسار، بسیاری از نیروهای نظامی، از جمله گرین هیل، توسط رهبری غیرنظامی ناراضی شدند. افسون آنها با تشویق اسرای جنگی سابق آرتور لینچ متحد شد. گرینهیل دوست دیرینه لینچ بود، و بهرغم شکستهای لینچ در الفسیل، نسبت به نظرات لینچ بیتفاوت بود. گرین هیل شورای نظامی نجات ملی (NSMC) را برای سرنگونی دولت غیرنظامی تشکیل داد و حکومت نظامی را وضع کرد.
گرین هیل گرچه در کودتا شرکت کرد، اما شک شخصی در مورد آرمان خود داشت و یکی از دلایل او برای خیانت به دولت این بود که بتواند سایر اعضای کودتا را کنترل کند و تا حد امکان از خونریزی جلوگیری کند. در طول بحران، گرین هیل تلاش کرد تا اقدامات زیردستان خود را تعدیل کند، اغلب ناموفق.
کودتای او با موفقیت اولیه همراه بود و بیش از نیمی از نیروهای باقیمانده اتحاد را به دست آورد. با این حال، کودتای او به دلیل بی کفایتی و مقاومت یانگ ون لی شکست خورد. نقشه او برای ترور یانگ ون لی نه تنها شکست خورد، بلکه قاتل، فرمانده باگداشو، علناً اعلام کرد که کودتا یک براندازی توسط راینهارد فون لوهنگرام بود، اگرچه یانگ مدرک محکمی برای این موضوع نداشت. این امر، همراه با کشتار معترضان در یک تجمع، روابط عمومی شورا را از بین برد. پس از شکست ناوگان یازدهم در نبرد دوریا، اکثر نیروهای نظامی بی طرف باقی مانده یا اتحاد NSMC به طرف یانگ ون لی فرار کردند و شورا را در هاینسن گیر انداختند. گرین هیل آماده پذیرش شکست بود که یانگ ون لی گردنبند آرتمیس را نابود کرد. هنگامی که این گزینه برای استفاده از مردم هاینسن به عنوان گروگان گرین هیل به آنها داده شد، با وحشت و انزجار، از انجام این کار خودداری کرد و ترجیح داد که ملت را در اسرع وقت از جنگ داخلی بهبود بخشد. گرین هیل که قصد داشت جان خود را بگیرد، سپس با لینچ روبرو شد. لینچ که اعتراف کرد که به دستور دوک لوهنگرام کودتا را تحریک کرده بود، سپس گرین هیل را در تیراندازی بین دو مرد کشت.
به طرز غم انگیزی، کودتای گرین هیل برعکس آن چیزی که او می خواست انجام دهد را به همراه داشت. نه تنها دولت فاسد در قدرت باقی ماند و اتحاد یکی دیگر از ناوگان باقیمانده خود را از دست داد، بلکه اقدامات واحدهای نظامی مرتکب افکار عمومی را کاملاً علیه ارتش معطوف کرد و آخرین استقلال آن را از کنترل سیاسی از بین برد. گرینهیل و گروهش به دور از احیای اتحاد ضعیفشده، تنها به تضعیف بیشتر آن کمک کردند، وضعیتی که مستقیماً تنها چند سال بعد به نابودی آن منجر شد.