درباره Emily
امیلی می خواست خانه اش را بازسازی کند تا آن را به هتل تبدیل کند. با این حال، هر زمان که او سعی میکرد کسی را استخدام کند تا کار را انجام دهد، آنها کار را ترک میکردند و میگفتند خانه خالی از سکنه است. درها همیشه محکم بسته می شدند و وسایل همیشه شناور بودند. یک روز وقتی به خانه رسید، آثار پنجه میوث را روی دستگیره در دید. پس از گشتن در خانه، اش و دوستانش را پیدا کرد. آنها به او توضیح دادند که به دلیل بدی آب و هوا در عمارت پناه گرفته اند و اکنون به دنبال مکس هستند که گم شده است.
پس از یافتن مکس، امیلی متوجه شد که چرا همه فکر می کنند خانه خالی از سکنه است. یک شوپت در خانه زندگی می کرد و می خواست با همه بازی کند. بعداً همه آنها به جسی، جیمز و میوث که همگی برای جستجوی سرپناه وارد شده بودند، برخورد کردند. جسی و جیمز از Seviper و Cacnea در تلاش برای سرقت پیکاچو استفاده کردند، اما توسط Shuppet متوقف شدند و آنها را به بیرون فرستاد. امیلی این شاپت را به یاد آورد، زیرا در دوران کودکی او و گوست پوکمون با هم بازی می کردند.
امیلی به اش و دیگران گفت که او و شوپت با هم همکاری خواهند کرد تا خانه را به هتل تبدیل کنند. او همچنین از آش و بقیه دعوت کرد تا در هتل بمانند. با این حال، نه امیلی و نه هتل از آن قسمت نام برده نشده است.