درباره Father Senjougahara
پدر هیتاگی با وجود کم حرف بودن، مهربان است و علاقه او به هیتاگی به عنوان یک دختر، او را به ادامه کار در غیاب مادرش تشویق می کند. با وجود این، او به کویومی در اطمینان از ایمن بودن هیتاگی اعتماد دارد زیرا او نمی تواند اغلب اوقات با او بگذراند.
او بخشی از خانواده سنجوگاهارا است که با تشخیص بیماری هیتاگی جوان با یک وضعیت پزشکی خطرناک زندگی آنها تغییر کرد. اگرچه هیتاگی توانست از این مصیبت جان سالم به در ببرد، اما مادر هیتاگی به دلیل ناامیدی برای اطمینان از امنیت هیتاگی به فرقه پیوست. از قضا، این نیز توجه مادر را از بقیه اعضای خانواده دور کرد. سالها بعد، زمانی که هیتاگی با یک اتفاق عجیب مواجه شد که او را تقریباً بی وزن کرد، پنج نفر که قول داده بودند وضعیت هیتاگی را درمان کنند، خانواده را بیپول رها کردند. مادر هیتاگی از آن زمان خانواده را برای همیشه ترک می کند و شوهرش را در بدهی پشت سر می گذارد در حالی که او به خاطر هیتاگی برای امرار معاش تلاش می کند.