درباره Habaek
خدای آب، خدای خلق و خوی که سال هاست اجازه باریدن باران در روستای سوآه را نمی دهد. او در روز کودک است و در شب بزرگسال. صوح فرزند را به عنوان شوهرش می شناسد، اما از دگرگونی های او بی خبر است. هابیک که قادر به توضیح نیست، خود بالغ خود را پسر عموی هابیک، موی معرفی می کند. او عمیقاً عاشق همسر اولش نکبین بود که در جوانی از دنیا رفت.