درباره Hana Ibuki
دختری مریض که بعداً وارد مانگا می شود زیرا از قبل از شروع در بیمارستان بستری شده است. به نظر می رسد که او از هر نظر مخالف کاوایی است زیرا شاد و محبوب است. وقتی او برای اولین بار به مدرسه بازگشت، متوجه گردنبندی شد که معلم از کاوای گرفت و سپس او به او میدهد (به نظر میرسد راهی برای اخراج کاوای به این امید که به هانا حمله کند تا آن را پس بگیرد)، اما او در عوض سعی میکند با کاوای دوست شود. که خوب پیش میره تا اینکه متوجه می شود که یوسوکه به کاوای اعتراف کرده است، زیرا او احساساتی نسبت به یوسوکه دارد و حتی قبلاً از او پرسید که آیا کاوای نسبت به او احساسی دارد یا خیر، که او انکار کرد اما معتقد است که دروغ می گوید. به دلیل طغیان هایش، کاوایی معتقد است که این کار را فقط به این دلیل انجام می دهد که توجه را دوست دارد. که شاید درست باشد، همانطور که در هر اتفاقی که می افتد، او مستعد طغیان های عاطفی است که توجه بقیه کلاس ها را در این مورد به خود جلب می کند، جایی که کاوای به طور علّی به این اشاره کرد که صلیب از گردنبند گم شده است، فقط برای اینکه او یک طغیان عاطفی در مورد آن داشته باشد. گم شده است در پایان فصل 17 به نظر می رسد که هانا عقل خود را از دست می دهد و با نگاهی بی رنگ در چشمانش لبخندی شیطانی می زند. بعداً او با همکلاسیهایش علیه کاوای توطئه میکند تا همه از او متنفر باشند و با اظهار نظرهای شرورانه درباره سایر دانشآموزان در کیفش، او را مجبور به متنفر کنند، اما به نظر میرسد وقتی شین به او اشاره میکند که بدون تردید آنچه را که احساس میکند و نمیخواهد میگوید، به سرعت از بین میرود. آن را بنویسید، و همچنین کاوایی از طریق "کمک" هانا دیدن کرد. با این حال، بعداً او Kawai را تنظیم می کند تا به نظر برسد که او واقعاً آن را نوشته است و در نهایت پیشنهاد می کند که گروه را جدا کنید. در پایان به عنوان سرپرست گروه عنوان شده است. این باعث می شود کاوایی برای اولین بار پرخاشگری نشان دهد، زیرا او واقعاً به نقش خود به عنوان رهبر گروه و تصحیح هانا زمانی که فکر می کرد کاوایی از او متنفر است اختصاص داده شده بود، جایی که او فقط او را به عنوان یک دوست نمی دید و او را بد خطاب می کرد. دوست با این حال، هانا در نهایت چهره واقعی خود را نشان می دهد و تأیید می کند که معلمان فقط کاوای را به عنوان رهبر به عنوان راهی برای ارتقای مدرسه تعیین می کنند. هانا توطئه ای علیه کاوای می کشد تا خودش را در مسابقه گروه کر خوب جلوه دهد. حنا متوجه می شود که خبرنگاران قرار است آنجا باشند. وقتی کاوای نقشهاش را «بهطور تصادفی» خراب میکند و از عصبانیت جلوی دوربین میترکد، دیوانهتر میشود.