درباره Haruna Aizawa
قهرمان داستان. پدر او درگیر یک رسوایی سیاسی بود، بنابراین او از آکادمی نخبگان K به یک دبیرستان عادی منتقل شد. در آنجا با ماسارو ("ماچارو") آشنا می شود و به طور اتفاقی عاشق او می شود. او مورد اصابت آتسوشی قرار می گیرد و او را طرد می کند. او بیشتر حالت چهره جدی دارد. او سعی می کند از دوست پسر سابقش که گاهی اوقات ظاهر می شود دوری کند.