درباره Helena
پسر عموی مارتی. دختری فقیر با شخصیتی پست و مبتذل. از آنجایی که او به کار نگهداری از دام نگاه می کند، هر بار که او را می بیند با کاتری بد رفتار می کند و حتی روی لباسش آبجو می ریزد. همچنین، وقتی مارتی را که با خودش رابطه خوبی دارد، می یابد که با کاتری دوست است، سعی می کند آنها را از هم جدا کند. دستمال سفید مورد علاقه او یک دستمال ارزان قیمت است که با ماشینش گره خورده است، اما او آنقدر آن را دوست دارد که به کاتری درباره آن می بالد.