درباره Iines
خواهر کوچکتر الیاس و خاله لوتا. شوهرش را زود از دست داد. او یک فرد مستبد است که پس از دست دادن مادرش لوتا، عمارت را اداره می کند. او آنقدر از کاتری خوشش نمیآید که میگوید: «وقتی کاتری را میشنوم، سرم درد میکند» و او خیلی بدجنس است که به او نوک بزند. به نظر می رسد او یک بیماری مزمن دارد، اما از پزشکان متنفر است و از معاینه پزشکی خودداری می کند. پس از آن، پس از دریافت درمان از سوی سوفیا که کاتری معرفی کرده بود، وضعیت بهبود یافت و او از این بابت سپاسگزار بود و در قسمت پایانی، صحنه ای وجود دارد که در آن آینز با مهربانی با کاتری رفتار می کند که می گوید. شخصیت او 180 درجه تغییر کرده است.