درباره Isaac Foster
جنسیت مذکر
سن: 20
تولد: 24 جولای
زودیاک: لئو
گروه خونی: B
قد: 186 سانتی متر (6'1 اینچ)
رنگ مو: مشکی
رنگ چشم: مشکی (راست)، طلایی (چپ)
وضعیت: نامعلوم
شخصیت: زک اغلب به زبان زشت صحبت می کند. او گهگاه در موقعیت هایی که در آن قرار دارد فحش می دهد و حتی اگر نسبت به راشل باشد، علیرغم سن کمی که دارد، تردید نمی کند. همچنین مشخص شده است که زک هرگز هیچ گونه تحصیلاتی نداشته است، همانطور که به ناتوانی او در خواندن اشاره می کند، و زمانی که شخصیت های داستان چیزهایی را به مدت طولانی برای او توضیح می دهند که باعث می شود زک ناامید شود و نتواند درک کند، مگر اینکه در این مورد برای او توضیح داده شود. ساده ترین اصطلاحات به دلیل فقدان دانش و تحصیلاتش، وقتی در موقعیتی قرار می گیرد که نیاز به استفاده از مغز برای فهمیدن چیزی دارد، اغلب ریچل را مجبور می کند تا مشکل را حل کند.
زک یک ناتوانی ذهنی دارد، اینکه آیا این چیزی بود که از بدو تولد داشته یا در مقطعی از زندگی رشد کرده است، مشخص نیست. این ناتوانی به این معناست که او میل به از بین بردن اشیا، حتی به وسایل قتل دارد. خون او به نقطه خاصی می رسد و باعث می شود کنترل اشتیاق خود را از دست بدهد. او تا زمانی که راضی شود یا تا زمانی که بازپروری نشود، وارد مرحله کوتاهی از نابود کردن هر چیزی که سر راهش باشد خواهد رفت.
با این حال، می توان در نظر گرفت که در حالی که زک از نظر آکادمیک باهوش نیست، از هوش غریزی/بقا بالایی برخوردار است، جایی که برای عبور از موقعیت ها به غرایز خود تکیه می کند و می تواند فردی باهوش دیده شود. این می تواند این باشد که چگونه او در کودکی و تا کنون توانسته زنده بماند. و شاید حتی بتوان آن را به نوعی حیوان توصیف کرد. زک همچنین بسیار قوی و نسبتاً سریع است، میتواند با سرعتهای نسبتاً باورنکردنی بدود و در کل در واقع یک شخصیت نسبتاً قدرتمند است که این واقعیت را که او آنقدر باهوش نیست متعادل میکند. زک همچنین بسیار وحشیانه صادق است، زیرا از افرادی که با اشتیاق سوزان دروغ می گویند متنفر است و هرگز چیزی را که می گوید شکر نمی کند.
در کودکی، زک به ظاهر ساکتتر و محتاطتر بود. نشان داده شد که او هرگز در طول مانگا یک کلمه به طور خاص نمی گوید.
اولین قتل زک: او در یتیم خانه ای مخروبه ماند که احتمال مرگ کودکان وجود داشت و قاچاق آن غیرقانونی بود. مراقبان او نسبتاً بدرفتار بودند و همیشه از او به عنوان یک هیولا یاد می کردند و حتی او را مجبور می کردند جسد یک کودک مرده را به دلیل اینکه نمی خواستند با بوی آن مقابله کنند، دفن کند. تا اینکه یک روز یکی از مراقبان تلویزیون را روشن گذاشت و در آنجا فیلم ترسناکی را نشان داد که شامل یک قاتل زنجیره ای بود. و زک اتفاقاً در حین پخش با آن برخورد کرد و به طور خاص مجذوب قاتل در فیلم شد. و او از آن الهام گرفت و مراقبین خود را با مثله کردن بدنشان کشت و بعداً آنها را در پشت دفن کرد. و سال ها بعد، قتل های اخیر او مشهور شد و در حال حاضر یک جنایتکار تحت تعقیب است.