درباره István
یک مزدور جوان بدون ظلم، اما دلسوزانه به تصویر کشیده شده است. وقتی به دنیا آمد، جواهری در دست داشت و پیشگویی پیشبینی کرد که روزی بر یک پادشاهی حکومت میکند و با شاهزاده نور، که به اعتقاد او ریندا است، ازدواج خواهد کرد. به او لقب «مزدور زرشکی» داده اند. ایستوان یک همکار حیله گر و یک مزدور سخت نبرد در سن (تقریبا) 20 سالگی است. او بسیار شیطون است و حس شوخ طبعی وحشیانه ای دارد و چیزها را بسیار خنده دار می داند. او به خصوص دوست دارد ریندا را مسخره کند، و در حال حاضر قول او را دارد که پس از بازپس گیری آن، کاپیتان گارد مقدس پاروس شود. او یک حس ششم در مورد خطر دارد و اغلب درست قبل از وقوع فاجعه ناپدید می شود. اگرچه او کمی شاکی است، اما از دستورات گین پیروی می کند. مردی دوست داشتنی با هیکلی نازک و قوی، چشمان ابسیدین شیطنت آمیز، تیز هوش،