درباره J
یکی از دوستان و همسالان K، او جدای از نژادی است که وقتی خیلی خوشحال می شوند، می میرند. او زن جوانی به نام یوری را تربیت کرد و در طول صد سالی که با هم گذراندند، نه تنها عاشق او شد، بلکه خوشحالی که احساس کرد به زودی جانش را گرفت. مانند یوری، او به K در مورد احساسات انسانی مانند گرما و عشق آموزش داد.
یوری: زن جوانی جدا از همان نژاد K. او صد سال را با جی سپری می کند تا یاد بگیرد که به عنوان یک انسان با احساسات انسانی زندگی کند اما در طول این مدت عاشق او می شود. به دلیل نژادش، او به جی گره خورده است تا وقتی که او هست احساس خوشبختی کند، وقتی آسیب می بیند احساس درد کند و در نهایت با مرگش تسلیم مرگ شود. پس از مرگ J، او K را ملاقات می کند تا قبل از مرگ، خاکستر J را به او منتقل کند.
*از ویکی پدیا*