درباره Jihan Radin Tidat
* اولین حضور: نبرد 176
*سن: 18
* نوع: Sei
* نوع: ساتسوجین کن
* نماد یومی: پادشاه
* هنر رزمی: پنکاک سیلات
رادین تیدات جیهان یکی از اعضای سابق یومی، شاگرد سابق سیلکاردو جنازاد، برادر بزرگتر رادین تیدات لونا، و یکی از تمرینکنندگان پنکاک سیلات است. جیهان ولیعهد تیدات است، کشوری خیالی که در مجمع الجزایر اندونزی واقع شده است.
جیهان یک مرد جوان خوش تیپ با پوست تیره با موهای بلند مشکی مواج است که از پشت بسته شده است. او معمولاً لباسهای کشورش تیدات را میپوشد که مانند یک نوع پارچه روی بدنش رپ میزند و یک ارسی تزئینی به دور بالاتنهاش تجاوز میکند و جواهرات سلطنتی میپوشد تا سلطنت خود را نشان دهد. هنگام مبارزه با کنیچی، او را با پای برهنه دیدند.
چیز زیادی از گذشته جیهان در دست نیست جز اینکه او در قصری بزرگ شده و از زندگی مجللی برخوردار بوده است. از آنجایی که او شاهزاده بود، مردم کشور همیشه به او اجازه میدادند پیروز شود و سرشان را به احترام او یا از ترس خم میکردند. جیهان سعی کرد منصف باشد اما آگاهی او از این تمایز عظیم موقعیت منجر به شخصیت سلطنتی فعلی او شد.
جیهان که از خانواده سلطنتی است، به شیوه ای اشرافی عمل می کند و به ویژه انقلابیون را تحقیر می کند. او با ادعای اینکه 99.9 درصد از جمعیت جهان را افراد عادی بی ارزش تشکیل می دهند، خود و به طور شگفت انگیزی Miu (نوه سوپرمن شکست ناپذیر)، 0.1 درصدی هستند که به سلطنت می رسند و بر مردم عادی سلطنت می کنند.
جیهان پیروان زیادی دارد که نگران امنیت او هستند، اما به نظر می رسد به هیچ چیز دیگری جز استفاده از آنها برای انجام حملات یا ایجاد حواس پرتی در مبارزه اش با کنیچی اهمیتی نمی دهند. او کنیچی را انقلابی می داند که به عنوان یک مردم عادی علیه سرنوشت خود می جنگد. جالب است بدانید که وفاداری او به استادش و هدف ساتسوجین کن بر خانواده سلطنتی او ارجحیت دارد، زیرا جیهان قصد دارد میو را بهعنوان یک تمرینکننده کاتسوجین کن بهجای حفظ او به عنوان یکی از معدود افرادی که به سلطنت میرسد، بکشد.
به نظر می رسد از دست دادن او در دست کنیچی، او را تا حدودی آرام کرده است، زیرا او بیشتر دلسوز و کمتر متکبر است، زیرا در نهایت مهارت های کنیچی را به عنوان یک مبارز تصدیق کرد. اگرچه او هنوز عادت دارد گاهی اوقات کنیچی را معمولی خطاب کند، اما به خاطر رفتار بی ادبانه اش عذرخواهی کرد و گفت که نباید اینطور صحبت کند، حتی اگر می گفت کنیچی یک آدم معمولی است، و باعث شد کنیچی متوجه شود که کمی "بزرگ" شده است. اما همچنان در هسته یکسان بود. او حتی یک حس شوخ طبعی را توسعه داده است، تا آنجا که می خندد که چگونه از سقوط بهمن جان سالم به در برده و صاحب سه شرکت رستورانی است که به او کمک کرده است در آن کار کند.
جیهان همچنین بسیار مغرور است، زیرا از کمک بیگانگان یا افراد عادی خودداری می کند. به خاطر غرور اوست که به دست استادش جنازاد تقریباً به قیمت جانش تمام شد و اینکه وقتی کنیچی سعی کرد جانش را از سقوط بهمن نجات دهد از کمک کنیچی امتناع کرد. دلیل او این است که هر چه باشد، او یک پادشاه است و به هیچ کمکی از کسی نیاز ندارد.
شکست او و کار کردن برای همان مردی که برای اولین بار در زندگی اش به او رحم کرد، به او کمک کرد که خود مغرور و مغرور خود را به مردی دلسوز و محترم تر تبدیل کند. او همچنین مردی است که میداند چه زمانی باید بدهیهایش را بازپرداخت کند و میداند که به دیگران بدهکار است، مثلاً وقتی از گرسنگی نجات پیدا کرد، در رستورانی کار کرد که شش ماه او را نجات داد تا به هر نحوی که میتوانست به آنها کمک کند و در آنجا کمک کرد تا مغازهای شود. موفقیت بزرگ با چندین مورد در یک زنجیره کار.
او به شدت به خواهر کوچکش اهمیت می دهد و می گوید که او را با سختی های زیادی بر دوش کشیده است. او به مردم خود نیز اهمیت می دهد، زیرا آنها را از جنگیدن باز داشت و سرهنگ گاجا را از شلیک به خود با سیلی زدن اسلحه از دستش باز داشت، با این جمله: "من وفاداری شما را به خوبی می دانم که شما از مسیر خود منحرف شدید فقط به این دلیل که من در آنجا نبودم. کشور. من تو را می بخشم." با وجود اینکه جنازاد قصد کشتن او را داشت، اما جیهان برای مرگ او عزادار شد و اظهار داشت که او را به عنوان ارباب و به عنوان یک شخصیت پدری احترام میگذارد و بر مرگ او اشک میریخت.