درباره Kohanamaru Taki
:::اخطار اسپویلر:::
پسری 14 ساله که به تازگی به توکیو نقل مکان کرده تا در کنار بقیه اعضای خانواده اش باشد. در حالی که در راه وجود دارد، او به طور تصادفی به دختری برخورد می کند، که در آن آنها می بوسند. از آن لحظه هر دوی آنها بدنشان را عوض کرده بودند. او بعداً او را پیدا می کند و از او توضیح می خواهد که چه اتفاقی برای او افتاده است. او خود را Nanao Higashiyama معرفی می کند. کوهانامارو، به همان اندازه که شوکه شده بود، نمی دانست به او چه بگوید. نانائو وحشت می کند و به کوهانامارو می گوید که با پسری که دوست دارد قرار ملاقات دارد، چون چاره ای ندارد، کوهانامارو به قرار ملاقات می رود.
پس از پایان قرار ملاقات Kohanamaru و Nanao احساس افسردگی در مورد چگونگی قرار ملاقات. آنها با هم به تماشای غروب خورشید می نشینند، زمانی که به طور تصادفی می بوسند و به آنها اجازه می دهد به حالت عادی برگردند. Kohanamaru پس از ملاقات با خانواده خود متوجه می شود که خانواده آنها توانایی خاصی دارند. این توانایی این است که بتوانید هنگام لمس یک نقطه خاص، بدن خود را با شخصی که قرار است با او باشید تغییر دهید. کوهانامارو فقط با بوسیدن می تواند تغییر کند و شریک سرنوشت ساز او نانائو یکی دیگر را دوست دارد که معلوم می شود برادر دوقلوی کوهانارو کوناتسو است.
از طریق سریال Kohanamaru احساساتی را نسبت به Nanao ایجاد می کند. همچنین در طول سریال مشخص میشود که اگر شرکایشان عوض شوند، باید قبل از غروب آفتاب به حالت عادی برگردند وگرنه برای همیشه در بدن یکدیگر گیر میکنند. این اتفاق ناگوار برای Kohanamaru و Nanao رخ داد و تا زمانی که آنها راه حلی برای بازگشت به حالت عادی پیدا کردند به همین شکل باقی ماند. در نزدیکی پایان سریال کوهانامارو کمی پس از اعتراف به عشق خود به نانائو خاطرات خود را از نانائو از دست می دهد. همه اعضای خانواده او سعی می کنند به Kohanamaru کمک کنند تا به یاد بیاورد، اما فایده ای نداشت. خاطرات او از او گم شده است. تا پایان فصل کوهانامارو با نانائو خداحافظی می کند و اظهار می دارد که از دیدن او قبل از اینکه با پدرش به سفر برود خوشحال است و نانائو را ترک می کند.
سه سال بعد، کوهانامارو به همان شکلی که اولین بار ملاقات کردند، به نانائو برخورد می کند و یک بوسه تصادفی در فرودگاه به اشتراک می گذارد. آنها بدنها را عوض میکنند و نانائو او را در آغوش میگیرد، از اینکه یک بار دیگر او را میبیند خوشحال میشود، او را پشت در آغوش میگیرد و شواهدی نشان میدهد که در طول غیبت او خاطرات خود را از نانائو دوباره به دست آورده است.
(از ویکی پدیا)