درباره Lancelot
دکتری که از متحدان گردباد سرخ است و پس از هر درگیری با نگهبانان شهر به او مراجعه می کند و به او مشاوره می دهد. او مانند گردباد سرخ لباس می پوشد و وانمود می کند که گردباد سرخ واقعی است تا کسانی را که به ناحق متهم به بودن گردباد سرخ هستند آزاد کند. او که برای جلوگیری از دستگیری از طریق خودسوزی میمیرد، همسری (که راز ژولیت را میداند و او را به خاطر مرگ لانسلوت سرزنش نمیکند) و دو دختر که هنوز درباره سرنوشت او گفته نشده است، به جای میگذارد. آخرین اظهارات او در مورد احیای گردباد سرخ زمانی محقق می شود که ژولیت دوباره این شخصیت را به تن می کند. سالها پس از مرگ او، دخترانش در حال بازی در لباسهای گردباد سرخ نشان داده میشوند.